پاییز
باز خواه ام گشت
برایِ چشیدنِ
حسِ نوبرانه ی صدای ات
که به من خواهد رسید
نمی دانم
اگردر انتظارم نباشی
کجا متوقف کنم
راه ام را
بر اسکله
به باغِ ِ انار
بر قلبِ تو
که مدام سفر می کنم در آن؟
اکنون
باور دارم
این خیالِ دور
به زودی
به پایان می رسد
و من
باز خواهم گشت
برایِ شنیدنِ صدایی
که روایِ داستان هایِ عاشقانه است
لبانش امّا
طعمِ بوسه را نچشیده اند.
فرشته نوری
خواهرم
گاهی از پا که می فتد
تن می دهد به خستگی
و می گوید:
شوهرم
پنهان می کند حقیقت را
در جیبِ کت اش
کنارِ سکوت اش، کنارِ خستگی اش
پیدایش که می کنم
می گذارم اش همانجا که بوده است
نزدیکِ پنجرهای
که رو به درختانِ غبار گرفته باز میشود
و چون پرنده ای هراسان
که بال های اش را از دست داده است
جیغ می کشم
زندگی ام تلخ است خواهر
نمی توانم با صدایِ بلند بخندم
عطریِ از شکوفه های بهارنارنج
به مشام ام نمی رسد
کسی نمی بیند که لبان ام دیگر جوان نیستند
لباس هایِ خواب را ازیاد برده ام
و تخت خواب - بگذریم
و این
بویِ بنگ و افیون
هم چنان باقی می ماند
در پس میله ها ی سینه ی شوهرم
می شنوم
صدایِ پایِ زندان بان را
صدای ِ باز شدنِ درِ بزرگِ آهنی را
از کجا آمده است
این همه رنگِ سیاه؟
تا قطره قطره
از زخمِ انگشتان اش بچکد
خواهر
لبخند و بوسه که نداشته باشی
زندگی چه دارد
که به تو بدهد؟
فرشته نوری
من فنجان هایِ قهوه را پر می کردم
ماهور
نثر یکی از حوزه های گسترده و عظیم ادب فارسی است که ابعاد، ویژگی ها و تحولات آن به اندازه شعر بررسی و مطالعه نشده است.
نثر در لغت به معنی پراکندگی و پراکندن و در اصطلاح سخنی است که مقید به وزن و قافیه نباشد. در این گونه سخن، سخن در نظام خواندن با خواننده، در رابطه ای خیال انگیز قرار می گیرد، آن چنان که با خواندن متن، دنیای خیالی شگفت انگیزی در ذهن خواننده باز آفریده می شود.
ازشاخه های مهم نثر، نثر شاعرانه (ادبی)، و قطعه ادبی است. این دو نوع نثر در نهان ما کاربرد فراوان یافته اند و بخشی از آثار مهم امروز به این گونه نثر تعلق دارند. در نثر شاعرانه حال و هوای نثر، مفاهیم منطقی و گزارشی و حقایق غیر شعری جامه قافیه (سجع)، و صناعات شعری را به تن کرده است. مانند کلیله و دمنه نصرالله منشی و مرزبان نامه سعدالدین وراوینی در ادب فارسی.
ویژگی های نثر ادبی :
1- جز موضوع، واژه و عبارت نیز مقصود نویسنده اند؛ گاه درنگ در واژه ها و رنگ و آهنگ بخشیدن به عبارات آن قدر برای نویسنده مهم می شود که هم پای موضوع و حتی پر رنگ تر از آن، مدار و محور قلم نویسنده قرار می گیرد.
2- خواننده در برخورد با نثر ادبی و شاعرانه، درگیر روابط و شبکه های زیبا شناسانه متن می شود. یعنی در عین پرداختن به موضوع (مقصد)، راه را نیز فراموش نمی کند.
3- نثر ادبی و شاعرانه، اگر معتدل و هنرمندانه باشد یعنی نویسنده به تکلف و تصنع در استفاده از آرایه های ادبی نیفتد، بر کشش و جاذبه متن می افزاید و خستگی و ملال را از خواننده می زداید. در نثر شاعرانه امروز، گیرایی باعث می شود که گاه یک اثر یا کتاب، خواندنی تر شود و خواننده هم چون مسافری که از جاده ای سر سبز با چشم اندازهای زیبا می گذرد و طول راه را احساس نمی کند.
تفاوت نثر ادبی دیروز و نثر ادبی امروز :
بخش مهم و درخشانی از ادبیات گذشته ما دارای نثر ادبی و شاعرانه هستند. آثار نثر گذشته که با شاخصه مسجع بودن شناخته می شوند و نثری شاعرانه دارند به چند دسته کلی تقسیم می شوند:
1- نثرهای تعلیمی مانند گلستان
2- نثرهای داستانی مانند کلیله و دمنه و مرزبان نامه
3- مقامات مانند مقامات حمیدی
4- نثرهای صوفیانه مانند تذکرة الاولیا
5 - نثرهای تاریخی مانند جهانگشای جوینی
نثر ادبی دیروز سرشار از سجع، جناس، ایهام و دیگر آرایه های بدیعی در کنار آرایه های بیانی مانند تشبیه و استعاره و مجاز و کنایه است. اما نثر ادبی امروز به بهره گیری از عناصر شاعرانه و آرایه های ادبی نه به شیوه ی نثر ادبی دیروز ، با ساخت و بافتی روان، به طرح موضوع می پردازد.
در نثر ادبی امروز ، سجع تکیه گاه جدی نویسنده نیست. اگر هم در سیر نوشته، سجعی دیده شود بسیار طبیعی به کار می رود. استفاده از سجع در روزگار ما عمدتاً در نوشته های طنزآمیز رواج دارد.
نثر ادبی امروز با بهره گیری از واژه های خوش آهنگ، تصویرهای بدیع و بافت و ساختی روان و زیبا و تاثیرگذار ، با مخاطب ارتباط برقرار می کند.
نمونه ای از نثر ادبی :
کویر! کویر نه تنها نیستان من و ما است که نیستان ملت ما است و روح و اندیشه و مذهب و عرفان و ادب و بینش و زندگی و سرشت و سرگذشت و سرنوشت ما همه است. کویر! این تاریخی که در صورت جغرافیا ظاهر شده است.
این عظمت بی کرانه مرموزی که نومید و خاموش، خود را به تسلیم، پهن بر خاک افکنده است. خشک، بی آبی و آبادی ای، بی قله مغرور بلندی، بی زمزمه شاد جویباری ،... چشم ها را با دست سایه می کنند تا کویر نبیند، نبیند که می بیند. نداند که می داند! گاه طوفانی بر می خیزد و خاک بر افلاک می افشاند و آسمان را تیره می دارد و روستاها را بر می آشوبد و چون فروکش می کند، از آن پس، باز چهره کویر، همچنان که بود ...
کویر/ علی شریعتی
منبع : https://dastannevis.com/
در جاده
photographer : Veselin Atanasov
یک بار
دل به دلبری
پائیز سپرده ام
هر بار
در من
فصل ها را تازه می کند!
فرشته نوری
این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت
چون آب به جویبار و چون باد به دشت
هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت
روزی که نیامده است و روزی که گذشت
Grabite ca si apa si repezi ca un vânt
Ce-alearga prin pustiuri, fug zilele-mi putine
Si, totusi, doua zile indiferente-mi sunt
România
یک چند به کودکی استاد شدیم
یک چند به استادی خود شاد شدیم
پایان سخن شنو که ما را چه رسید
از خاک در آمدیم و بر باد شدیم
Am întrebat Savantul si-am întrebat si Sfântul,
Sperând c-au sa ma-nvete suprema-ntelepciune
Si dupa-atâta râvna atât se poate spune
Ca am venit ca apa si-o sa plecam ca vântul
România
خیام اگر ز باده مستی خوش باش
با ماه رخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت هستی ما نیستی است
انگار که نیستی چون هستی خوش باش
Te chinuieste gândul ca faci mereu pacate
Din orice bucurie o vina ti-ai facut
E fara rost tristetea, Khayyam, caci dupa moarte
Veni-va sau iertarea sau neantul absolut
România
از آمدنم نبود گردون را سودوز رفتن من جلال و جاهش نفزود
وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود
کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود
Ivirea mea n-aduse nici un adaos lumii,
Iar moartea n-o sa-i schimbe rotundul si splendoarea
Si nimeni nu-i sa-mi spuna ascunsul tâlc al spumii
Ce sens avu venirea Si-acum, ce sens plecarea
România
نویسنده: دکتر توانا