آفرینش

من چیزی ندیده ام در جاده های بی پایان، جزء درخشش و صمیمتِ هستی!

آفرینش

من چیزی ندیده ام در جاده های بی پایان، جزء درخشش و صمیمتِ هستی!

دستان سبز

نگاه ات
به وسعتِ اقیانوسی بود
از آرامش وُ
نجابت
خیره شده بودم
به وسعتِ نگاه ات
وّ اولین بار بود
قلبم را
روحم را
چنین
به کسی می سپردم
جایی
در همین شهر.
فرشته نوری

نظرات 1 + ارسال نظر
مینا سه‌شنبه 25 تیر 1398 ساعت 15:44

درود بر شما بانوی گرانقدر
چقدر این متن زیبا و دوست داشتنیه بانو!
پاییزسراسرخاطره فصل عاشق شدن ودلبستن ب طبیعت فصل احساس و شکوفایی هنر فصل زیباترین نقاشی خداوند.
درودبرشمابانوجان بسیار لذت بردم .

درود بر شما مینا جان گلم
خوش آمدیدعزیز مهربانم
منت دارم از حضور سرکار و خوشحالم که از مطالعه ی متن لذت بردید عزیزم.
این ذوقِ هنری شما عزیز هنرمندم است که سبب می شودبا مهر بخوانید و خدا رو شکر مورد پسند تان هم قرار بگیرد.
امیدوارم که همیشه با زیبایی ها همراه باشید گلم بزرگوارید.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.